غزل نت به نت را روی هم چید و طنین را آفرید خنده کرد و خندههای مرمرین را آفرید واژهای اصلا نبود اما برایت واژه ساخت چشم زیبای تو را دید آفرین را آفرید در فضای خالی این کهشکشان سوت و کور خانهات را ساخت اینگونه زمین را
ترانه کافه خاطرات با صدای آسو منتشر شد متن ترانه: نشستم توی کافهی خاطرات تو نیستی، ولی زل زدم تــو چشات نشستی چشامو رصد میکنی به سختی تو اشکاتو سد میکنی غرورت نمیذاره عاشق بشی بگو کی میخوای از غرور خستهشی تو نیستی و سرد میشه این قهوه هم
#ترانه همیشه با تو، من رو راست بودم تو بودی همدم شادی و دردم بجز اشکای تنهایی یک مرد ازت چیزی رو من پنهون نکردم #بهزاد_رحیمی